هروقت میشنیدم که میگن عاشق همه جای زندگیش عشقشو میبینه باورم نمیشد ،
ولی الان من تویه تک تک لحظه هام چهره ی عشقمو می بینم ،
چقدر زندگی با داشتن عشق قشنگه .
همیشه میگن قهوه به آدم آرامش میده ،یه جرعه ی عشق تمام زندگیه آدم رو آروم میکنه .
بعضی شبا تو زندگی هست که زندگی ناآروم ما آدما با عشق آروم میشه
ریتمش منظم میشه
آدم سبک میشه
مغزش باز میشه و من این حس رو تجربه کردم .
چه احساس قشنگی ،خداجون ممنونم ازت خیییییییییییییییییییییییییلی .
از دید من
عشق نگریستن به چشمان تو و یک عمر آرامش ......
هروقت غصه میخوریم ، بهمون میگن غصه نخور زندگی پیچ و خم داره ، بالا و پایینی داره ولی الان من موندم این زندگی چقدر دست انداز داره ، شهردار زندگی کجاست که این بالا و پایینی رو برطرف نمیکنه.خدایا یه فکری به حال ما بکن یا اینکه این جاده رو درست کن و یا ......
در سکوتی دلتنگ
در حصاری مستور
عطر تنهایی من در همه جا پیچیدست
و هوس هوش مرا آکنده
با تمنای گناهی مبهم
مادر آگاه ز تنهایی من می پرسد :
تو چرا مثل عدم تنهایی؟
تو چرا کنج قفس هیچ نمی خوانی باز ؟
تا به آهنگ تو یکدم نفسی تازه کنم ،
شهر ما قبلگه عشق و وفا و غزل است ،
تو چرا تنهایی؟
واژه ها در به درند
ناتوانند به ادرک جنون
هیچ کس در این شهر
حس بی تاب مرا خوب نخواهد فهمید
که چرا اینگونه
داغ تنهایی یک آلاله
چشم پر عشوه گر یک نرگس
و غم شرق به غرب سوسن
بر دل گلشن من روییدست
دوست دارم که بگویم سهراب ،
زندگی رسم خوشایندی نیست
زندگی بالش یک خواب بلند ابدی است
زندگی چیدن یک سیب هوس آلود است
زندگی لذت یک فاحشه از ثانیه است
زندگی طیف سفیدی است که آن سوی نهایت پیداست
زندگی تلخترین لحظه ی یک مردودی است
آری آری سهراب ،
زندگی هر چه که هست
زندگی رسم خوشایندی نیست .
بعضی وقتا فکر میکنم دنیا خیلی کوچیکه ، بعد که خوب فکر میکنم می فهمم ما خیلی
کوچیکیم .بعد که خیلی فکر میکنم می فهمم چیزی به نام کوچیک وجود نداره ،فقط این
مهمه که خدا خیلی بزرگه و همه چیز و همه کس رو می بینه وحمایت میکنه،اینجوری که
فکر میکنم به زندگی امیدوار میشم چون احساس میکنم یکی پشتمه و حامی منه.و از تنها
چیزیکه تو زندگی می ترسم اینه که خدامنو فراموش بکنه و تنهام بزاره .به امید اینکه
خدا همیشه با من باشه و همیشه منو اشرف مخلوقاتش بدون.
خدایا متشکرم ....
کارنامهام
پر از تقلب و گناه
خط خطی سیاه
هیچ وقت درسخوان نبودهام
ولی در شب تولدت
مثل کاج
توی طاق نصرت محله کار کردهام
شاخههای خشک داربست
را بهار کردهام *
راستی دو روز قبل
سرزده به خانهی دل امید - همکلاسیام - سر زدی
ولی چرا
به خانهی حقیر قلب من نیامدی؟
رد شدم، قبول
ولی به من بگو
کی به من اجازهی عبور میدهی؟
راستی اگر ببینمت
به من هر چه خواستم میدهی؟
کارنامهی مرا
دست راستم میدهی؟
نا امید نیستم ولی به خاطر خدا
از کنار نمرههای زیر ده عبور کن!
ای عصاره گل محمدی!
فصل امتحان سخت ما ظهور کن !
زندگی، ارزش آن را دارد که به آن فکـر کنی
زندگی، ارزش آن را دارد که ببویی اش چوگل، که بنوشی اش چو شهد
زندگی، بغض فـروخورده نیست
زندگی، داغ جگـــر گـــوشه نیست
زندگی، لحظه دیدار گلــی خفته در گهــــواره است
زندگی، شوق تبسم به لب خشکیده است
زندگی، جـــرعه آبی است به هنگامه ظهـــر در بیابانی داغ
زندگی، دست نوازش به ســر نوزادی است
زندگی، بوسه به لبهای گلی است که به شوقت همه شب بیدارست
زندگی، شـــوق وصال یار است
زندگی، لحظه دیدار به هنگامـــه یاس
زندگی، تکیه زدن بر یــار است
زندگی، چشمه جــوشان صفا و پاکـــی است
زندگی، مـــوهبت عرضه شده بر من انسان خاکـــی است
زندگی، قطعه ســرودی زیباست که چکاوک خواند
که به وجدت آرد به ســــرشاخه امید و رجا
زندگی، راز فـروزندگی خورشید است
زندگی، اوج درخشندگـــی مهتــاب است
زندگی، شاخه گلی در دست است که بدان عشق سراپا مست است
زندگی، طعــم خوش زیستن است، شور عشقی برانگیختن است
زندگی، درک چرا بودن است، گام زدن در ره آسودن است
زندگی، مزه طعم شکلات به مذاق طفل است؛ به، چقدر شیـــرین است
زندگی، خاطــــره یک شب خوش، زیـــر نور مهتاب،
روی یک نیمکت چـــوبی سبـــز، ثبت در سینـــه است
زندگی، خانه تکانی است. هر از چندگاهی از غبار اندوه
زندگی، گـوش سپردن به اذان صبح است که نوید صبـح است
زندگی، گاه شده است خوش نیاید به مذاق
زندگی گاه شده است که برد بیراهم
زندگی، هر چه که هست، طعـــم خوبی دارد، رنگ خوبــــی دارد
زندگی را باید، قدر بدانیم همه