این روزها هر لحظه اش یک سال میگذره ،نمیدونم چرا بغض دارم . خسته ام ، گرفته ام، در مانده ام ، مشکلمو نمیتونم حل کنم .احساس ضعف میکنم ،اتاقم برام تنگ شده ، نمیتونم نفس بکشم .قلبمم یکی در میون میزنه ،خیلی سرعتش کم شده ،مثل اینه که دلش نمیخواد بزنه .یه امید زندگیه آدمو پر امید میکنه و نداشتن اون امید زندگی رو به زوال میبره به نابودی .من امروز اون امید زندگیمو ندارم کم کم احساس میکنم دیگه مرده ام .فقط نفس میکشم .
قوی ترین آدم جهان هم که باشی
وقت هایی هست
که دستی باید لمس ات کند
تنی
تن ات را داغ کند
و لبی
طعم لب ات را بچشد
مستقل ترین آدم جهان هم که باشی
وقت هایی هست
که دلت پر میزند برای کسی که برسد
و بخواهد که آرام رانندگی کنی
و شام ات را نخورده روی میز نگذاری و بروی
مسافرترین آدم دنیا هم
دست خطی می خواهد که بنویسد برایش
" زود برگرد "
طاقت دوری ات را ندارم